کد مطلب:106459 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

خطبه 074-پاسخ به اتهامی ناروا











[صفحه 444]

از سخنان آن حضرت (ع) است هنگامی كه شنید بنی امیه او را متهم به كشتن عثمان نموده اند ایراد فرمود: قرفنی بكذا: مرا متهم كردند، نسبت اتهام به من دادند. وزع: باز داشت. حجیج: دلیل آوردن، با كسی محاجه كردن. خصیم: طرف خصومت و دعوا. آیا شناختن بنی امیه مرا به دلیری و شجاعت، آنها را از تهمت زدن به من باز نداشت؟ آیا سابقه طولانی من در اسلام، نابخردان را از متهم ساختن من (به قتل عثمان) مانع نگردید؟ (اگر من قاتل عثمان بودم از كسی هراس نداشتم كه منكر شوم). البته پند دادن خداوند تهمت زنان را (كه ان بعض الظن اثم گمان بیجا در حق كسی بردن گناه است) از سخن من بلیغ تر است (كنایه از اینكه بنی امیه به كلام خدا توجه نكرده از گناه باكی ندارند، تا بخواهند حرف مرا كه بنده خدایم قبول كنند). ولی من بر علیه آنها كه از دین خارج شوند استدلال قانع كننده دارم و دشمن پیمان شكنان و شكاكان می باشم. دلایل خود را درباره این اتهام بر كتاب خدا عرضه كنید چنانچه مورد تایید قرآن باشد قبول دارم در غیر این صورت از جار و جنجالهای بی مورد هراسناك نمی شوم. خداوند بر گمانهای بد و خصومتهای بی دلیلی كه در دل بندگان باشد و موجب اتهام و زشت

نامی كسی شود آنها را كیفر می دهد.) قوله علیه السلام: اولم ینه الی او ما وزع این جمله امام (ع) به صورت استفهام و پرسش آمده، درباره اینكه چرا بنی امیه از تهمت زدن آن حضرت درباره قتل عثمان دست برنمی دارند؟! با وجودی كه پایبندی آن بزرگوار را به دیانت و بر كناری وی را از ریختن خون مطلق مسلمین می دانند؟ چه رسد به خون عثمان كه به ظاهر هر خلیفه مسلمانها و داماد پیامبر (ص) بوده است. استفهام و پرسش را به صورت انكار آورده اند. گویا این اتهام را از آنها بدور دانسته و از چنین نسبتی كه به وی داده شده است تعجب می نماید. امام (ع) به این دلیل بنی امیه را نادان دانسته است، كه آنها بخوبی سابقه آن حضرت را در اسلام و به دور بودن وی را از قتل عثمان می دانستند و در عین حال كشتن خلیفه را به وی نسبت می دادند... قوله علیه السلام: ولما وعظهم الله به ابلغ من لسانی این فراز گفته امام (ع) نوعی استدلال است بر این كه چرا سخن آن حضرت بنی امیه را از غیبت و تهمت باز نمی دارد! بدین توضیح كه موعظه خداوند با وجودی كه از نظر مفهوم و معنی از كلام امام (ع) در ادای مقصود و تاثیر گذاری در بنی امیه تاثیر نكرده باشد كه آنها را از تهمت های ناروا باز دارد

!؟ چه انتظاری است كه از سخن امام پند گیرند!! خداوند در موارد فراوانی موعظه فرموده پند داده است از جمله: ان بعض الظن اثم و لا یغتب بعضكم بعضا ایحب احدكم آن یاكل لحم اخیه میتا و الذین یوذون المومنین و المومنات بغیر ما اكتسبوا فقد احتملوا بهتانا و اثما مبینا. در قرآن آیات فراوانی بدین معنی آمده است. امام (ع) لفظ لسان را از باب اطلاق اسم سبب بجای مسیب برای وعظ مجاز آورده اند. قوله علیه السلام: انا حجیج المارقین: منظور از مارقین تمام كسانی هستند كه از دین خارج شده باشند و مقصود از خصیم المرتابین یعنی آنان كه با شك و شبهه و بدون دلیل قتل عثمان را به آن حضرت نسبت می دادند. قول دیگر این است كه مراد شك كنندگان درباره درستی دین یعنی منافقان می باشند. قوله علیه السلام: و علی كتاب الله تعرض الامثال الی آخر این فراز از سخن امام (ع) اشاره به دلیلی است كه بر علیه آنها اقامه كرده و به علت این تهمت نادرست آنها را خصم و دشمن خود می داند. شرح استدلال كلام حضرت چنین است. هر عمل منكری كه از انسان صادر شود، باید نشانه ای از گفتار، كردار و یا اعتقاد بر صدور آن وجود داشته باشد. در مورد اتهام بنی امیه و نسبت قتل به امام (ع) باید گوا

هی از گفتار یا كردار و یا نیت باطنی آن حضرت بر ارتكاب قتل، در دست بنی امیه می بود تا می توانستند ادعا كرده آن بزرگوار را متهم نمایند، و چون بنی امیه شاهدی كه حاكی از اثبات ادعایشان باشد، در اختیار نداشتند و ادعایشان باطل بود. اما از جهت گفتار و كردار امام (ع) در رابطه قتل عثمان، گواهی در اختیار نداشتند و اگر روزنه ای برای تهمت زدن در دستشان بود در طول تاریخ با ثبات می رساندند و حتما خبرش بما رسیده بود. هر چند در ظاهر كلام و عمل حضرت ابهاماتی وجود داشت كه افراد جاهل و نادان می توانستند حمل بر قتل عثمان نمایند ولی حضرت می فرماید اینها صرفا حدسیاتی هستند كه باید برای اعتبار یافتن، بر كلام خدا عرضه شوند، چنانچه قرآن این حدسیات را به عنوان دلیل قبول كرد مورد قبول است در مورد گفتار روایتی از امام (ع) نقل شده است، كه از آن بزرگوار در مورد قتل عثمان سوال شد. در پاسخ فرمودند: خدا عثمان را كشت و من با او بودم. در مورد عمل و رفتار به هنگام كشته شدن عثمان امام (ع) از خانه خارج نشد،از ظاهر این روایت و بیرون نیامدن حضرت از خانه اش فهمیده می شود كه در قتل عثمان دست داشته است. امام (ع) در رد این توهم می فرمایند: این حدسیات

باید بر كلام خدا عرضه شود، آیا قرآن امور گمانی را دلیل قطعی و برهانی می داند. اما در مورد اعتقاد و رای حضرت بر قتل عثمان، اصولا كسی از نیت و قلب انسان جز خدا آگاه نیست خداوند خیر اندیشی و یا بداندیشی انسانها را می داند و آنها را مكافات می دهد. بنی امیه كه از قلب و اعتقاد امام آگاه نبودند چگونه آن حضرت را متهم به قتل می كردند؟ با توضیح فوق روشن شد، كه از لحاظ گفتار كردار و اعتقاد بنی امیه حق نداشتند كه امام (ع) را متهم به قتل كنند.


صفحه 444.